نویسنده:
جرونیمو استیلتن
مترجم:
محبوبه خدایی
انتشارات:هوپا
معرفی کتاب ماکاموشی، نبرد با گربه های راهزن
یکی از بدترین کابوس های زندگی ام به حقیقت پیوست! بالاخره افتادم به چنگ گربه ها! همه چیز از آنجا شروع شد که پسرعمویم، تراپولا، راضی ام کرد با همدیگر برویم به جست وجوی یک جزیره ی نقره ای شناور. سوار بالن شدیم و راه افتادیم. ولی قبل از اینکه حتی فرصت کنیم بگوییم «نون پنیر خیار» کشتی گربه های راهزن بهمان حمله کرد. گربه ها ما را دزدیدند و تهدید کردند برای شام ما را می پزند و می خورند. آیا جان سالم به در می بردیم... یا سر از کاسه ی سوپ خوری گربه ها در می آوردیم؟